part 36

هیون = خب الان چیکار کنیم ...
یوری = ببین ما الان پنج نفریم ...اگه میترسید ...باید دوتا دوتا تو یه اتاق باهم بخوابید ...
هان = من با یوری ..
جونگین = منم با فیلیکس...
هیون = پس من چی ....
یوری = توکه گفتی نترسیدی ..پس تو یه اتاق تنهایی بخواب ...
هیون = باش مشکل نداره ..خدافظ ..
جونگین = خدافظ ..//بر میگرده اروم رو به بچه ها جوری که هیون نشنوه به بچه ها میگه //اینجوریشو نگاه نکنید ...پنج دقیقه دیگه بر میگرده ...//
یوری = ولش کنید ..بریم بخوابیم من خوابم میاد...
ویو یوری =
با هان رفتیم داخل اتاق و خوابیدیم ولی پنج دقیقه بیشتر طول نکشید که احساس کردم هان داره همش سر جاش تکون میخوره که وقتی صورتمو برگردوندم با صورت کیوت و مظلوم و ترسیده هیون مواجه شدم .. وقتی دیدمش تاخود اگاه جیغ ارومی کشیدم ...
هیون = هیسسسسسس...ساکت ساکت ..
یوری = اینجا چه غلطی میکنی یتیم مونده ...
هیون = خیلی دلم میخواست پیش تو بخوابم ..
هان = اره جون همت
هیون = یا حضرت ولگرد ...تو مگه خواب نبودی ...
هان = با اجازه پارک جین یونگ خیر
//محض اطلاع منظور از پارک جین یونگ = جی وای پی یا جوپ هست //
هان = حالا اینا رو ول کن چرا بین منو یوری فاصله انداختی
هیون = چون به تو ربطی نداره ...
یوری = من اینجا خوابم نمیبره میرم رو مبل بخوابم شب خوش ...بای....
هیون = کجا کجا ...
هان = من اجازه ندادم بری ..
دیدگاه ها (۱۰)

part 37

part 38

part 35

part 34

time eout

عضو نهم استری کیدزی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط